شما برای واژه روبرو جستجو کرده اید: representation معنی representation به فارسی : بازنمایی بازنمایی، بازنمود، تصور، تجسم تجسّم، تصوّر واژه های مرتبط:cognitive representationconcept representationdeep representationallocentric representationdefining-features representation