• صفحه اصلی
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • محبوب ترین واژه ها
  • کمک مالی

دیکشنری روان

نمایش نتایج بیشتر

شما برای واژه روبرو جستجو کرده اید:

thinking

معنی thinking به فارسی :

تفکر

توانایی تجسم یا بازنمایی اشیاء یا رویدادها در حافظه و انجام عملیات روی این بازنماییها.

فکر

واژه های مرتبط:

  • procedural memory
  • declarative memory
  • operation
  • desnsitization therapy
  • episodic memory
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به دیکشنری رابین میباشد.