شما برای واژه روبرو جستجو کرده اید: discharge معنی discharge به فارسی : برون ریزی برون ریزی، تخلیه برون ریزی، شلیک عصبی، تخلیه برون ریزی، تخلیه واژه های مرتبط:discharge of affectcatharsisabreactionperipheral nervous systemautonomic nervous system