معنی displacement به فارسی :
جابه جایی
مکانیزم دفاعی جابه جا کردن تکانه های نهاد از موضوعی تهدید کننده به موضوعی که در دسترس است. برای مثال ، جابجا کردن خصومت نسبت به رئیس با خصومت نسبت به فرزند.
جابه جا سازی
جابه جایی
نوعی مکانیسم دفاعی که از طریق آن انگیزه ای که نمی تواند به شیوه مستقیم ظاهر شود (مثلاً ، انگیزه جنسی یا پرخاشگری) در یک شکل قابل پذیرش نمایان می شود. {مکانیسم دفاعی}.
جانشینی
زوده شدن موادی از حافظه کوتاه مدت به دنبال افزوده شدن تعداد زیادی مواد تازه به آن. {حافظه ی کوتاه مدت ، قطعه}.
جابه جایی
جابه جایی
یکی از سازوکارهای دفاعی از دیدگاه فروید که در آن فرد احساسات پرخاشگرانه ، جنسی ، یا پریشان خود را از موضوع اصلی دور کرده و به سوی موضوعی مفید سوق می دهد.
جابه جایی
جابجایی
جابه جایی
جابجایی