شما برای واژه روبرو جستجو کرده اید:

معنی equilibration به فارسی :

تعادل جویی

میزان کردن، تعادل جویی (در نظریه پیاژه)

تعادل یابی

مفهوم انگیزشی مهم پیاژه ، نیاز ذاتی برای ایجاد تعادل بین ارگانیسم و محیطش و ایحاد تعادل در درون خود ارگانیسم. عدم تعادل ویژگی های انگیزشی دارد که موجب می شود ارگانیسم هر چه را لازم است انجام دهد تا تعادل را بازیابی کند.

تعادل جویی