شما برای واژه روبرو جستجو کرده اید:

معنی adaptation به فارسی :

سازش ، سازش یافتگی

سازگاری

بنا به نظریه داروین، هر گونه ویژگی فیزیولوژیکی یا کالبدشناختی که به ارگانیسم امکان بقا و تولید مثل می دهد. طبق نظر ویلسون، هر گونه ویژگی فیزیولوژیکی یا کالبدشناختی یا الگوی رفتاری که به توانایی ارگانیسم در تولید نمونه های ژن خود در نسل های بعدی کمک می کند.

انطباق، سازش

سازش

انطباق

براساس نظریه پیاژه ، فرایندی که از طریق آن افراد تفکر خود را با شرایط یا موقعیت های تازه سازش می دهند.

انطباق

توانایی چشم برای سازش یافتن با شدت های مختلف نور

سازش (سازش یافتگی، سازش دهی )