معنی conflict به فارسی :
تعارض
از نظر هورنای ، ناسازگاری اساسی گرایش های روان رنجور.
تعارض
حضور همزمانِ تکانه ها ، خواستها ، و گرایشهای متضاد یا مانعة الجمع. {دوسوگرایی}.
تعارض، کشمکش
تعارض
تعارض
تعارض
تعارض
از نظر هورنای ، ناسازگاری اساسی گرایش های روان رنجور.
تعارض
حضور همزمانِ تکانه ها ، خواستها ، و گرایشهای متضاد یا مانعة الجمع. {دوسوگرایی}.
تعارض، کشمکش
تعارض
تعارض
تعارض