شما برای واژه روبرو جستجو کرده اید: formation معنی formation به فارسی : شکل گیری، تکوین، ساخت شکل گیری، آماده سازی تشکل،شکل گیری واژه های مرتبط:reticular formation nucleus raphe magnuslaw of readinessimpression formationsynaptogenesispriming effect