شما برای واژه روبرو جستجو کرده اید: movement معنی movement به فارسی : حرکت پاسخ خاص به یک محرک خاص. عمل از تعدادی حرکت خاص به وجود می آید. حرکت، جنبش، نهضت واژه های مرتبط:induced motionproprooceptive stimulimovement-produced stimulusdiscriminationhuman-potential movement